کد خبر: ۳۰۱۷۶
۱۴۰۲/۱۲/۱۵ ۲۳:۲۰:۰۱

این مرد به «تمبک» شخصیت داده

محمد میرزاخانی از شاگردان نزدیک محمد اسماعیلی است، او می‌گوید: از دغدغه‌هایی که استاد داشت، شأنیت ساز تنبک بود. بسیار دوست داشت که ثابت کند این ساز مطربی و سبُکی نیست. نظری که قدیم به آن داشتند و سطحی که استاد کار می‌کرد راحت و آسان نبود و این مساله را همیشه مثال می‌زد و می‌گفت: اگر می‌خواهید به سختی ساز تمبک پی ببرید، این را بدانید که شما باید برای مدتی با یک پوست مخاطب را سرگرم کنید که این بسیار سخت است و در مقابل ساز‌هایی مثل پیانو که هفتاد و دو سیم و هفت دستگاه موسیقی دارد که بخواهید با آن عرض اندام کنید بسیار سخت است.

به گزارش محیانیوز، محمد اسماعیلی با نام اصلی «محمدعلی اسماعیلی متین» سال ۱۳۱۳ در تهران زاده شد، دایی‌هایش مرتضی و مصطفی گرگین‌زاده او را به «حسین تهرانی» معرفی کردند. سال ۱۳۳۷ بود که در گروه‌های موسیقی وزارت فرهنگ و هنر مشغول به کار شد و در ارکستر‌های موسیقی ملی و گروه تمبک‌نوازی شروع به همکاری کرد. او همچنین برای اجرای برنامه‌های موسیقی ملی به کشور‌های آفریقایی، آسیایی، اروپایی و امریکایی سفر کرد. او علاوه بر انتشار آثار مختلف، در تربیت شاگردان بسیار کوشید و به گسترش این هنر به گواه بزرگان موسیقی تلاش بی‌وقفه‌ای داشت و تا پایان عمر در این عرصه از پای ننشست.

شیوه نوازندگی محمد اسماعیلی شیوه حسین تهرانی است؛ او همچنین در تکنوازی و همراهی با ارکستر سابقه طولانی دارد. دهه ۶۰ بود که او با همراهی اساتیدی همچون جلیل شهناز، علی‌اصغر بهاری و محمد موسوی و به سرپرستی فرامرز پایور با عنوان گروه اساتید موسیقی ایران، مسافرت‌های متعددی به کشور‌های اروپایی، آسیایی و امریکایی رفتند و اجرای برنامه داشتند. محمد اسماعیلی روز یکشنبه ۲۲ مردادماه ۱۴۰۲ درگذشت. کسی که تو گویی با تمبک پرواز می‌کرد و مخاطبش را نیز با خود بر فراز آسمانِ هنرش به پرواز درمی‌آورد. پروازی که با رخت بر بستنش از دنیا به پایان نمی‌رسد و به اعتبار آثار بر جای مانده از او تا همیشه ادامه دارد

متاسفانه هنر و از آن جمله موسیقی ایران در هفته‌های گذشته، پی‌در‌پی داغدار بزرگان خود بوده. درگذشت‌های نابهنگام، بخشی از صفحات سرویس هنر و ادبیات و از آن صفحه موسیقی را به ناگزیر، سوگنامه کرده است. در فاصله بسیار کوتاهی از درگذشت پروین نوری‌وند، محمد اسماعیلی از دنیا رفت و هفته به آخر نرسیده، خبر درگذشت منوچهر اسلامی منتشر شد که در صفحه بعد موسیقی روزنامه به آن خواهیم پرداخت. آنچه می‌خوانید گزارشی است که در آن، هنرمندان، همکاران و شاگردان محمد اسماعیلی از هنر و خصایل او گفته‌اند.

تا آخرین لحظه پا پس نکشید

سعید ثابت نوازنده سنتور از خدماتی که محمد اسماعیلی به موسیقی داشته و دغدغه‌های هنری او می‌گوید: «تا قبل از استاد تهرانی خیلی‌ها ابا داشتند که بگویند ما تمبک می‌نوازیم. استاد تهرانی این باور غلط را تغییر دادند و به این ساز چنان شخصیتی دادند که دیگر نوازندگی آن ننگ نبود، نوازندگان توانستند با این ساز تکنوازی کنند و حتی برایش گروه نوازی بنویسند. حالا وقتی چنین شخصیتی به آن ساز داده شد، دغدغه اساتید بعدی همین است که ما دیگر نباید با ناآگاهی‌ها و نابخردی‌ها خودمان را به عقب بکشانیم و وظیفه خود می‌دانستند تا جایی که می‌توانند با تمام ناملایمات کارشان را پیش ببرند. استاد اسماعیلی نیز چنین بودند و در این زمینه بسیار کوشیدند، چه در اجرا، چه در آثار نوشتاری و چه در تربیت هنرجو زحمت‌شان را تا آخر عمر کشیدند.»

او همچنین درباره آثار و تالیفات این هنرمند عنوان می‌کند: «تا جایی که من به خاطر دارم ایشان مطلب نانوشته نداشتند، اما قرار بود کاری باهم انجام بدهیم فرمودند که روی یکی از گروه‌نوازی‌های ایشان موسیقی بسازم که کار مقداری پیش رفت ولی به خاطر مشکلات من به تعویق افتاد و موفق به اتمام آن نشدم و بابت آن متاسفم. البته شاید در آینده به خاطر قولی که به ایشان داده بودم این کار را انجام بدهم ولی خوشبختانه خودشان هر کاری که می‌بایست انجام دهند، انجام دادند و این اواخر اثر «حاصل عمر» هم منتشر شد. ایشان خوشبختانه از این بابت احساس بدهکاری به درون‌شان نداشتند و هرآنچه که دلشان می‌خواست انجام دهند، انجام داده بودند.»

ثابت خاطراتی را که با محمد اسماعیلی دارد، مرور می‌کند: «یادم هست در آخرین کار آموزشی که باهم انجام دادیم که ضبط ردیف‌های دوره عالی استاد پایور بود، ایشان با وجود سن بالای‌شان که البته دل‌شان جوان بود و به خاطر هدفی که داشتند، با وجود عملی که روی پای‌شان انجام شده بود در استودیویی که طبقه چهارم بود، خندان می‌آمدند، کار را انجام می‌دادند و می‌رفتند. ببینید، این بیانگر این است که ایشان استوار بر باورهای‌شان پایبند بودند و تا آخرین لحظه هم برایش کوشش کردند و با تمام ناملایماتی که وجود دارد پا پس نکشیدند. تا آخرین لحظاتی که می‌توانستند و درون و بیرون‌شان یاری‌شان کرد، پا پس نکشیدند و کار خود را انجام دادند. متاسفانه پس از فوت همسرشان درهم شکستند؛ بعد هم که بیماری گریبانگیرشان شد.

تا همین اواخر وقتی به ایشان سر می‌زدم، می‌دیدم که با تمام این مشکلات هنوز تمبک‌شان کنار دست‌شان بود و وقتی که خیلی ناراحت می‌شدند پناه می‌بردند به تمبک و هر گفت‌وگویی داشتند با همان چوب و پوست آن تمبک بود. این خیلی اهمیت دارد که وقتی ناملایمات پیش می‌آید یک گوشه ننشینید و ایشان هم واقعا چنین کاری نکردند. در آن شرایط قوای جسمانی این را نداشتند که بروند به شاگردان‌شان بپردازند یا کار اجرایی کنند، اما باز با سازشان قهر نبودند، ساز کنارشان بود و تمبک می‌زدند و این نشان‌دهنده این است که واقعا بر باورشان ایستادگی کردند.»

جامعه هنری باید متاسف باشد

با ملیحه سعیدی نوازنده قانون که صحبت می‌کنم به زحمت پاسخ می‌دهد و همچنان تحت‌تاثیر از دست دادن این استاد موسیقی با بغض پاسخ می‌دهد: «من از زمانی که به هنرستان می‌رفتم، استاد تنبک من ایشان بودند البته قبل از آن هم تنبک کار کرده بودم. به کلاس‌های ایشان می‌رفتم و کارم هم خوب بود، حتی در جشن هنر شیراز به همراه ایشان و گروه برنامه اجرا کردیم و در سال‌های ۶۰ در گروه تمبک که توسط ایشان پایه‌گذاری شده بود، من هم بودم. ایشان از لحاظ اخلاقی انسان والایی بودند و جامعه هنری باید متاسف باشد از اینکه ایشان را از دست داد، با این وجود مرگ حق است و هیچ کاری هم نمی‌توان کرد. ایشان با شاگردان‌شان همچون فرزند برخورد می‌کردند و بسیار احترام می‌گذاشتند. در نهایت هم با هم همکاری‌هایی داشتیم و من در این سال‌ها چیزی جز محبت و انسانیت از ایشان ندیدم.»

ابتدا اخلاق و سپس هنر برای‌شان اهمیت داشت

مسیح تحویلداری، مدرس و عضو شورای فنی هنرستان موسیقی پسران هم این‌طور از محمد اسماعیلی یاد می‌کند: «اول از همه ایشان عاشق کارشان بودند و من از ابتدا تا آخرین باری که ایشان را در هنرستان می‌دیدم، همیشه می‌توانستم عشق به این کار را در صحبت‌ها و عملکرد ایشان ببینم و بشنوم. ایشان با خوشرویی با شاگردان خود برخورد می‌کردند و اگر به دوستان‌شان توجه کنید، می‌بینید که خیلی‌ها از شاگردان ایشان بودند. در کلاس‌هایی که ایشان استاد بودند، فقط بحث درس موسیقی نبود، چیز‌های بسیاری بود که می‌شد از ایشان یاد گرفت و در واقع ایشان از معدود کسانی بودند که چهره‌ای که از خود نشان می‌دادند، نقش نبود بلکه واقعا صداقت، متانت و دلسوزی داشتند. نکته جالبی که در مراسم ختم ایشان دیدم این بود که شاگردان کم‌سن این استاد در مراسم حاضر شده بودند و بسیار متاثر بودند و این به حسن سلوک استاد با هنرجویان‌شان برمی‌گردد. ایشان هیچگاه توجه نمی‌کرد که هنرجو یا مخاطب او چند سال دارد. با چنان دلسوزی و محبتی با آن‌ها برخورد می‌کرد که مهر استاد، بر دل همه آن‌ها جاری است.»

تحویلداری در ادامه می‌گوید: «ایشان تا جایی که توان داشتند در امر آموزش تلاش کردند. نکته‌ای که باید اینجا بگویم این است که در حال حاضر ما در نسل جوان افراد بسیاری را داریم که به آن‌ها پیشنهاد می‌کنیم به هنرستان بیایند، کمک کنند، ولی آن‌ها می‌گویند که دستمزد هنرستان خیلی کم است، اما استاد اسماعیلی هیچ‌وقت برای پول کار نکردند. در مصاحبه استاد هم می‌شنیدم که ایشان خودشان هم به این نکته اذعان داشتند که هیچگاه برای پول کار نکردند.

همانطور که می‌دانید، ساز تمبک، ساز ملودیکی نیست و فقط ریتم می‌زند؛ به یاد دارم که استاد همیشه به ما می‌گفتند: شما که ساز ملودیک می‌زنید، نوازندگی ساز شما مثل این است که دریایی دارید و از آن استفاده می‌کنید ولی موقعی که ساز کوبه‌ای می‌زنید یک کاسه آب بیشتر ندارید و با همین یک کاسه آب است که باید مخاطب‌تان را نگه دارید و با همین یک کاسه آب باید هنرتان را عرضه کنید. واقعا هم این جمله درستی بود که می‌گفتند و ایشان توانستند به مدت چند دهه بر فراز تمبک‌نوازی این مملکت باشند و نسل‌های زیادی را تربیت کنند و تا روز آخر همان قدر عشق را در ایشان می‌دیدید. چیزی که در رابطه با ایشان، دوست دارم تاکید شود این است که ایشان همیشه اخلاق را از کار هنری بالاتر و مهم‌تر می‌دانستند. خودشان هم مصداق گفته خودشان بودند که اخلاق برای یک هنرمند از همه‌چیز واجب‌تر است.»

استاد بلامنازع تمبک بودند

هادی آرزم، آهنگساز و نوازنده ویولن می‌گوید: «جناب استاد اسماعیلی، استاد بلامنازع در ریتم و به خصوص تمبک بودند و شاگردان بسیار خوبی را هم در این زمینه تربیت کردند. من سال‌های سال در ارکستر اساتید با استاد پایور همکاری داشتم. ابتدای آشنایی ما در سال ۵۳، ۵۴ بود که خدمت ایشان افتخار آشنایی داشتم. در رشته ریتم و تمبک تالیفات و کتاب‌هایی داشتند که هنوز هم هنرجویان از کتاب‌های ایشان، بهره می‌برند ولی به جز این‌ها و ارادتی که خدمت ایشان داشتیم و مدتی هم که در ارکستر استاد پایور این افتخار را داشتیم که در خدمت اساتید باشیم، از ایشان در مسائل اخلاقی و اعتقادی بسیار آموختم.

زمانی که در سال ۸۱ مدیر هنرستان موسیقی صدا و سیما بودم، تقاضا کردم که به آنجا تشریف بیاورند و تدریس کنند، ایشان قبل از تدریس دفترچه‌ای داشتند که آن را باز می‌کردند، چند آیه قرآن برای بچه‌ها می‌خواندند و صحبت می‌کردند و بعد به آن‌ها ساز یاد می‌دادند. ایشان به معنای واقعی معلم اخلاق و اعتقاد بودند و برای من همیشه محترم بودند نه برای بنده بلکه برای جامعه موسیقی مملکت ما».

اول پاکی و سلامت، بعد هنر

هومن اتابکی نوازنده ویولن هم درباره اهمیت محمد اسماعیلی این‌طور روایت می‌کند: «استاد اسماعیلی یکی از ارکان مهم ارکستر موسیقی آقای فرامرز پایور محسوب می‌شدند. استاد جلیل شهناز، علی‌اصغر بهاری و همچنین محمد موسوی از جمله اعضای گروه پایور بودند و کنسرت‌های متعددی در سراسر جهان برگزار می‌کردند. استاد محمد اسماعیلی را می‌توان از آخرین بازماندگان نسل طلایی اساتیدِ موسیقی سنتی ایران هم برشماریم. جناب اسماعیلی در دورانی که خدمت استاد حسین تهرانی بودند، به عنوان فرزندی وفادار و عاشق، همیشه در کنارشان بودند و جناب حسین تهرانی فرموده بودند که من به اسماعیلی بسیار امید دارم و امیدوارم که خودش را حفظ کند و تمام زمانش را صرف چوب و پوست این ساز قرار دهد و پس از فوت آقای تهرانی، ایشان به تدریس در هنرستان‌های موسیقی مشغول شدند و در آن دوران هم در حال نوشتن کتابی برای آموزش ساز تنبک بودند که هنوز هم در نوع خود، بی‌رقیب است.

به نظر من چیزی که باعث تمایز زیاد آقای اسماعیلی هست، نگاه ایشان بود که می‌گفتند: «اول باید پاک و سالم باشی، بعد هنرمند؛ کسی که در اثر آلودگی‌های محیط نیازمند شد و هنرش را به پستی کشانید دیگر هنرمند نیست، زیرا ناگزیر هست نزد هرکسی دست دراز کند و به حیثیت هنری خود، لطمه بزند. کسی که هنرش را بفروشد شایستگی عنوان هنرمند بودن را ندارد.» من فوت ایشان را به جامعه هنری ایران و خانواده محترم‌شان تسلیت می‌گویم و امیدوارم راهشان پر رهرو باشد.»

شأنیت بخشیدن به ساز تمبک

محمد میرزاخانی از شاگردان نزدیک محمد اسماعیلی است، او می‌گوید: از دغدغه‌هایی که استاد داشت، شأنیت ساز تنبک بود. بسیار دوست داشت که ثابت کند این ساز مطربی و سبُکی نیست. نظری که قدیم به آن داشتند و سطحی که استاد کار می‌کرد راحت و آسان نبود و این مساله را همیشه مثال می‌زد و می‌گفت: اگر می‌خواهید به سختی ساز تمبک پی ببرید، این را بدانید که شما باید برای مدتی با یک پوست مخاطب را سرگرم کنید که این بسیار سخت است و در مقابل ساز‌هایی مثل پیانو که هفتاد و دو سیم و هفت دستگاه موسیقی دارد که بخواهید با آن عرض اندام کنید بسیار سخت است. دغدغه و اولویت اول استاد این بود و این چیزی است که آقای تهرانی می‌گفت: درجه این ساز پشت صفر بود، ما آن را جلوی صفر بردیم و به آن ارزش دادیم و همیشه و تا پایان عمر، استاد اسماعیلی نیز سعی کرد که این برنامه را ادامه دهد و به این ساز شأنیت دهد و این مساله برایش بسیار مهم بود.

او همچنین به ذکر خاطره‌ای از استاد می‌پردازد: «برای مراسم رونمایی کتاب حاصل عمر، من دونوازی با سنتور داشتم که وقتی آمدم از استاد برای اجرا اجازه بگیرم، من را در آغوش گرفتند و در گوشم گفتند که حتما اول اجرا را با تکنوازی تمبک شروع کن تا این ساز استقلال و توانایی خودش را قبل از اجرا نشان بدهد.»

سونوریته شاخص، زیبایی‌شناسی شخصی

پوریا شیوافرد نوازنده نی و از شاگردان محمد اسماعیلی هم این‌طور از استاد یاد می‌کند: «من هنرآموخته هنرستان موسیقی پسران هستم؛ در هنرستان، هنرآموزان از سال دوم مشغول آموختن ساز دوم می‌شوند و به‌طور معمول نوازندگان ساز ایرانی ساز دومشان تمبک و نوازندگان ساز جهانی پیانو است. من این افتخار را داشتم که آموزش تمبک را با استاد اسماعیلی شروع کنم. شاید در اولین کلام بتوان گفت که جناب اسماعیلی آخرین بازمانده از یکی از تاثیرگذارترین نسل‌های موسیقی ما بودند، نسلی که در آن استاد پایور، استاد شهناز، استاد کسایی و اساتید دیگری بودند که خوشبختانه آثار صوتی زیادی از این نسل به جای مانده است.

از مشخصات بارز هنری و ساز استاد اسماعیلی می‌شود به سونوریته شاخص، زیبایی‌شناسی شخصی ایشان، وفاداری به سبک تمبک‌نوازی اساتید و نسل پیش از خودشان اشاره کرد و صد البته مهم‌ترین شاخصه استاد حسن اخلاق، بزرگ‌منشی، وجدان کاری در آموزش بود. از صمیم قلب فقدان این استاد بزرگوار را به تمام هنردوستان و هنرمندان تسلیت عرض می‌کنم. روح استاد شاد و یادشان همیشه زنده است.»

بیش از یک هنرمند بودند

مژگان محمدحسینی نوازنده قانون و از شاگردان محمد اسماعیلی می‌گوید: «استاد اسماعیلی بیش از یک هنرمند بودند، یک انسان تمام‌عیار که لحظه لحظه خود را با عشق سپری کرد. نگاه نافذ و گیرای ایشان در عین مهربانی همیشه در ذهنم هست. درویش‌مسلک بودن به ایشان این اجازه را داده بود که همه‌چیز را ببیند در عین اینکه هیچ‌چیز ناراحت‌کننده‌ای را به روی خودشان نمی‌آوردند. مردی خوشرو، منظم، دقیق و بزرگوار البته شاید این صفات برای هر هنرمند بزرگی بدیهی به نظر آید، اما سالیان سال بر این رویه ماندن، کار هر کسی نیست. ایشان به جامعه موسیقی و تمبک نوازی ایران خدمت‌های بی‌شماری کردند؛ از پرورش نسل‌های متعدد از هنرجویان هنرستان موسیقی و انتشار کتاب‌های آموزشی گرفته تا کنسرت‌های بی‌شمار ایشان با هنرمندان بزرگ یا گروه‌نوازی‌های تمبک به سرپرستی ایشان چه دورانی که هیچ‌کدام‌مان فراموش نخواهیم کرد. بسیار از ایشان آموختم، تلاش کردن برای رسیدن به هر آن چیز ناممکن، خالصانه کار کردن و عاشقانه زندگی کردن را؛ تا ابد از صمیم قلب دوستشان دارم.»

دیدگاه

پیشنهاد سردبیر

آخرین اخبار

پربازدیدترین ها

خواندنی